كورش زعيم عضو شوراي مركزي جبههي ملي، عباس عبدي پژوهشگر و فعال سياسي و مجيد تولايي سردبير ماهنامهي "نامه" در ميزگردي به طرح ديدگاههاي خود دربارهي "قومیتها" پرداخته اند. عباس عبدی تئوریسین "ضد" خشونت در این میزگرد به صراحت از سرکوب "قومیتها" حمایت نموده و حتی آنرا ناکافی می داند. اظهاراتی از این قبیل نشان میدهد که امثال عباس عبدی تنها تفاوتی که با "تئوریسینهای خشونت" دارند اینست که در اثر اشتباه محاسباتی به خارج از حاکمیت رانده شده اند.
بحث با تعریف ملت و قومیت توسط زعیم شروع شده است. از نظر زعیم در ایران نه ملیتها و نه قومیتها وجود دارد! "زعيم: بهعقيدهي من، ما در ايران مسألهاي به نام قوميت بهطوريكه مجزا از بدنهي ملت و مسألهي ملي باشد، نداريم؛ هرچند اخيراً واژهي قوميت و مليت را خيلي با هم جابهجا ميكنند. از ديدگاه من مليت يك تعريف بينالمللي دارد يعني Nation، يعني مردمی که زبان، قانوناساسي، مرزهاي مشترك و دولت مشترک دارند. اما قوميت يا Ethnicity شامل اقوام مهاجري است كه كاملاً در فرهنگ يك ملت ذوب نشدهاند و البته بهنظر من در ايران چنين پديدهاي وجود ندارد. همهي اقوامي كه به ايران آمدهاند، دستکم صدها سال بلکه هزاران سال قدمت دارند. اگرچه جريانهاي تجزيهطلب از عناوين ملت ترك يا كُرد ياد ميكنند اما من در تاريخ و فرهنگ ايران چنين چيزي نميبينم."مطابق معمول نسخه فرمایشی تاریخ هم نقش اساسی در مباحث را بازی میکند. چرا که پرسش "کی اول آمده است؟" و جواب "خود ما" برای شوونیستها خیلی خوشایند تر است تا پرسش "چه کسی چه حقی را دارد؟".
"البته ما اقليت مذهبي داريم ولي اقليت قومي نداريم؛ مگر اقليتهاي زباني مثل قوم تركمن."
آشفته گویی هایی از این دست و ابداع اصطلاحات من درآوردی به منظور طفره رفتن از پرداختن به اصل مطلب که حقوق "مردمان" غیر فارس زبان است؛صورت می پذیرد.